کودک سه تا چهار سال شما احتمالاً تفکر انتزاعی را یاد گرفته است. مثلاً کاناپه به راحتی میتواند به یک کشتی در میانهٔ دریا تبدیل شود و یک موز میتواند تلفنی کاملاً قابل قبول باشد. همچنین او حالا ممکن است به بازیهای وانمودی که به طور فزایندهای اجتماعی میشوند بپردازد. برای مثال، شاید «خانوادهٔ گربهها» را با شما بازی کند که احتمالاً خودش نقش گربهٔ مادر را به عهده خواهد گرفتن و شما نقش یک بچه گربهٔ ناتوان را خواهید داشت.
اما در این سن چه انتظارهایی از کودکان میتوان داشت؟ بچهها به طور ذاتی به خیالپردازی تمایل دارند و تخیل کودک شما در حال شروع است و حالا که مهارتهای کلامی پیچیدهتری دارد، میتوانید رازدار بخش هرچه بیشتری از دنیای خیالی او شوید. تعجبی ندارد اگر ناگهان خود را در حال زندگی با یک شاهزاده خانم، اسپایدرمن، هری پاتر، بتمن یا اگر قصهها و افسانههایی از شاهنامه را برایش می خوانید، او را در نقش رستم و سهراب یا کاوهٔ آهنگر و حتی گاهی هم بابا اسفنجی ببینید.
اگرچه میتوانید گوشهای بنشینید و فقط تماشا کنید، اما خیلی بهتر است اگر گهگاهی به این دنیای بچهها بپیوندید. تخیل کودکان به طور طبیعی رشد میکند، اما کارهای زیادی هست که میتوانید برای تحریک و تشویق آن انجام دهید. وقتی فرزندتان را در معرض مناظر، صداها و حسهای جدید قرار میدهید، ذهن او را به دنیای بزرگتری راه می دهید.
در هر مرحله از رشد تخیل فرزندتان، گوش دادن به او و شرکت در بازیهایش، البته وقتی از آن استقبال میکند، به شما کمک میکند تا از آنچه او فکر میکند باخبر بمانید و شاید در این فرایند تخیل خودتان نیز جان تازهای بگیرد.
چرا تشویق تخیل بچهها مهم است
تخیل فعال و زنده از راههای زیادی به کودکتان کمک میکند. برخی از آنها به شکل زیر است:
دایرهٔ واژگان را بهبود میبخشد: بچههایی که بازیهای تخیلی انجام میدهد یا به تعداد زیادی قصههای پریان، ماجراهای مختلف کتابها یا داستانهای ابداعشده توسط اطرافیانشان گوش میدهند، دایرهٔ واژگانی آشکارا بهتر و وسیعتری دارند.
استقلال را تشویق میکند: تظاهر کردن به کودک شما اجازه میدهد هر کسی که میخواهد باشد، چیزهایی را که آموخته است تمرین کند و شرایط را به همان چیزی که میخواهد تبدیل کند. داستانهایی که در آن یک پسر کوچک شجاع جلوی جادوگر بدی را میگیرد یا نمایشهایی که در آن او نقش کسی را دارد که دوستانش را از یک کشتی در حال غرق شدن نجات میدهد، به کودک این حس را میدهد که حتی در موقعیتهای ناآشنا یا ترسناک نیز میتواند قدرتمند باشد و کنترل اوضاع را به دست بگیرد.
چگونه کنار آمدن را یاد میدهد: کنار آمدن و سازگاری اجتماعی در هر سنی میتواند مشکل باشد. وقتی کودک شما برای ایجاد قلعهای از ماسه، چوب و برگ به بچههای دیگر میپیوندد، او نه تنها در حال کشف یک دنیای خیالی است، بلکه در حال یادگیری قوانین پیچیده و واقعی دنیا در مورد به اشتراک گذاشتن، تعامل اجتماعی و حل تعارضات است.
حل مسئله را آموزش میدهد: ابداع و طرحریزی موقعیتهای خیالی به کودک شما میآموزد که در زندگی واقعی خلاقانه فکر کند. چه در مدرسه و چه در خانه، اغلب بزرگسالان هستند که تصمیم میگیرند کودکان چه کاری را و چگونه انجام دهند و بزرگسالان هستند که هر گونه مشکل پیشآمده را برطرف میکنند. اما در بازی، بچهها تصمیم میگیرند که چه کاری انجام دهند و چگونه انجام دهند. مثلاً چطور هیولاها را بگیرند و چگونه مشکلات را حل کنند؛ از کاری که باید در مورد زانوی خراشیدهٔ دوستشان انجام شود گرفته تا چگونگی مشارکت دادن یک همبازی اخمو که احساس میکند کنار گذاشته شده است.
چطور تخیل کودک سه تا چهار ساله را برانگیزید
برای تقویت تخیل کودکان در سن سه تا چهار سالگی چه کار کنید و چه برخوردی داشته باشید. نکات زیر میتواند به شما کمک کند:
کتاب بخوانید: داستان خواندن با هم دربارهٔ سرزمینها و انسانهای ناشناخته روش خوبی برای غنیسازی زندگی خیالی کودکتان است و کتابهایی که دایرهٔ لغات و گنجینهٔ تصویری او را گسترش میدهند نیز کمک میکنند. با کتابها، کودک میتواند جزئیات تصویری را کشف کند، داستانهایی از خودش بسازد و با تصور خودش آنها را بخواند. اگر متن کتاب را میخوانید، کمی صبر کنید تا او تصاویر را تماشا کند و درمورد اتفاقی که در داستان میافتد صحبت کند. مثلاً بگیویید: «فکر کن وقتی الآی فهمیده کیف مامانش رو گم کرده چه احساسی داشته؟». فرزندتان را تشویق کنید که خودش برای داستانهایی که میخوانید پایانی بسازد. کتابهایی دربارهٔ دنیا بخوانید، به او تصاویری از همه چیز، از یک مورچه گرفته تا یک هواپیما نشان دهید و به چیزهایی که علاقهاش را جلب میکند، بیشتر بپردازید.
از خودتان داستان بسازید: تعریف کردن داستانهایی که خودتان میسازید به همان اندازهٔ کتاب خواندن برای برانگیختن تخیل کودکتان مفید است. داستانهای شما نه تنها درکی از فرصتها و امکانات را برای تفکر خلاقانهٔ او میدهد، بلکه اصول پایهٔ خلق شخصیتها و طرحهای داستانی را نیز به او نشان میدهند و استفاده از فرزندتان به عنوان شخصیت اصلی داستانی که میسازید راهی عالی برای پرورش حس فردیت اوست. طولی نمیکشد که کودکتان شروع به ساخت روایتها و ماجراهایی از خودش میکند. اگرچه درک او از تفاوت بین واقعیت و خیال هنوز محدود است، اما ممکن است گاهی اوقات داستانی غریب بسازد که واقعاً انتظار داشته باشد همه باور کنند. همراه و همقدمش شوید و از خلاقیت او لذت ببرید، اما به شرطی که همه چیز مفرح باشد. اگر کودک شما با یک داستان ترسناک خود را میترساند، مثلاً این که هیولایی در کمد لباسش وجود دارد، ترمز بگیرید و روشن کنید که چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست. همچنین مشترکاً داستانی بسازید، یعنی هر کدامتان چند خط از داستان را بسازید. وقتی در حال پختن غذا هستید به او بگویید: «یکی بود، یکی نبود! یه سگی بود که اون پیش یه دختر کوچیک زندگی میکرد و اونا دوست داشتنن برن پارک. یه روز …» سپس به فرزند خود نوبت دهید. بگذارید او قسمتهای جالب مثل اسم گذاشتن روی دختر و سگ و توصیف اوج داستان و پایان آن را به عهده بگیرد.
کاردستیهای هنری را تشویق کنید: برای بیشتر کودکان در این سنها، کار با مواد و وسایل هنری مهمترین جنبهٔ تولید هنر است. پس وقتی با وسایلی که به او دادهاید، آب، خاک رس، شن، خمیر بازی، رنگها، کاغذ و روبانها کار میکند، به فرایند کارش احترام بگذارید. برای او، یک تکه مقوا که روی کاغذ رنگی چسبانده است، اثر تولیدی کاملاً قابل قبولی است. او نمیخواهد یا نیازی ندارد که بشنود عروسک خیمهشببازی که ساخته است، «باید» به فلان شکل باشد. نقاشیها در این مرحله به طور عمده به صورت خطوط و شکلهایی روی کاغذ خواهد بود، اما تا چهار سالگی بسیاری از بچهها شروع به ترسیم شکلهای سادهای از انسانها یا سایر اشیای آشنا میکنند. وقتی کودک شما تصویری میکشد، به جای اینکه سعی کنید حدس بزند چه چیزی کشیده است از خودش بخواهید که آن را برای شما تفسیر کند، مگر اینکه او یک رامبراند کوچک باشد، در غیر این صورت احتمالاْ اشتباه حدس میزنید. همچنین به جای گفتن «چه خونهٔ قشنگی!» بگویید: «چه رنگهای زیبایی استفاده کردی! تو این نقاشی چه اتفاقی داره میافته؟»
موسیقی بسازید: اگرچه بچهٔ شما برای درس رسمی موسیقی آماده نیست، اما باز هم میتوانید دنیای او را با موسیقی پر کنید. با یکدیگر به انواع مختلفی از موسیقی گوش دهید و او را تشویق کنید با آواز خواندن، رقصیدن یا نواختن سازهای اسباببازی یا سازهای خانگی مثل زدن یک قاشق روی چند شیء مختلف، در آن مشارکت کند. او میتواند همراه آهنگی که پخش میشود بنوازد یا بخواند یا خودش آهنگی با ترانه بسازد.
بازیهای وانمودی را تشویق کنید: بچهها با اجرای نمایشهایی متشکل از وقایع زندگی روزمره و زندگی خیالی خود چیزهای زیادی میآموزند. وقتی فرزند شما سناریو و طرح داستانی را اختراع میکند و آن را با شخصیتهایی پر میکند، مثلاً میگوید: «من مامانم و تو نینی که مریض شدی»، مهارتهای اجتماعی و کلامی خود را پرورش میدهد. او با بازی کردن چند بارهٔ سناریوهایی که شامل احساس غم، شادی، ترس یا ایمنی است، مسائل و درگیریهای عاطفی خود را حل و فصل میکند. وقتی خودش را به عنوان ابرقهرمان، یک اسب یا جادوگر تصور میکند، احساس قدرت میکند و درکی از مسئول بودن پیدا میکند و وقتی تصور میکند که شما یا دوستش یا گربهاش در یک موقعیت خاص چگونه رفتار خواهید کرد، درک خود از علت و معلول را گسترش میدهد. او همچنین در حال کشف دنیای تأدیب و تربیت است، زیرا قوانینی را خودش به تنهایی یا با کمک یک همبازی تعیین میکند. قوانین پیچیدهای که بچهها ابداع میکنند همیشه بزرگسالان را حیرتزده میکند.
وسایل صحنه را فراهم کنید: حولهها به شنل یا چادر تبدیل میشوند، دستبندهای پلاستیکی به جواهرات گرانبها و حصیر کهنه به یک فرش جادویی. از آنجا که کودکان چهار ساله عاشق بازی کردن نقش شخص دیگری، مثل پدر و مادر، نوزاد یا یک حیوان خانگی هستند، یک چیز ساده مانند قلک یا تختهسیاه میتواند تمام چیزی باشد که برای جرقه زدن ایدهٔ یک بازی خلاقانه لازم است. از آنجا که بیشتر داستان داخل سر کودک شما اتفاق میافتد، بهترین وسایل صحنه وسایل عمومی است که میتوانند نقشهای مختلفی را بازی کنند و لباسهای پر زرق و برقی که از شخصیتهای نمایشی یا سینمایی خاصی الگو گرفتهاند، در واقع اینجا چندان مفید نیستند. اگر جعبه یا صندوقی مخصوص نگه داشتن تجهیزات بازی تخیلی تهیه کنید، بازیهای وانمودی میتوانند ماجراجویانهتر و هیجانانگیزتر شوند، به خصوص اگر گاهی اوقات وقتی فرزندتان نمیبیند، وسایل جدیدی به آن اضافه کنید. گنجاندن چند عدد از یک وسیله هم میتواند کمک کند، زیرا دو تا همیشه بهتر از یکی است.
از رایانه درست استفاده کنید: فقط به این دلیل که شرکتهای فناوری مدام در حال تولید نرم افزار برای بچهها هستند، به این معنی نیست که اگر فرزندتان هر روز تایم کار با کامپیوتر نداشته باشد، سواد رایانهای نخواهد داشت. با این حال، برخی از برنامههای با کیفیت برای کودکان پیشدبستانی وجود دارد که میتواند تخیل آنها را برانگیزد، از نرمافزارهای طراحی، نقاشی و موسیقی گرفته تا شکار گنج مجازی و اینترنت میتواند منبع بیبدیلی برای جستوجو در مورد موضوعات مورد علاقه، دیدن آخرین عکسهای گرفتهشده از سیارهٔ مشتری یا تصاویر رنگارنگ از یک صخرهٔ مرجانی و قرار دادن فرزندتان در معرض فرهنگها و ایدههای مختلفی از سراسر جهان باشد.
زمان تماشای نمایشگرها را محدود کنید: در مورد نشستن پای نمایشگرها، کمتر بهتر است. برنامههای فوقالعادهای در تلویزیون و دیگر رسانهها وجود دارد که به بچهها مثلاً یاد میدهند بچه کانگروها چطور رفتار میکنند یا بچههای همسن و سالش در ژاپن چگونه زندگی میکنند و شما میتوانید برنامههای خوب و مفید را ضبط کنید یا از طرق دیگری تهیه کنید تا آنها را در ساعت مناسب ارائه کنید، اما در این کار زیادهروی نکنید. فیلمها و سریالها از آنجا که کار تجسم را برای کودک شما انجام میدهند، تخیل در حال شکوفایی را معمولاً محدود میکنند. کارشناسان توصیه میكنند كه كودكان دو ساله و بزرگتر روزانه بیش از یک یا دو ساعت سرگرمی رسانهای نداشته باشند. در مقابل وسوسهٔ استفاده از تلویزیون یا نوعی نمایشگر به عنوان پرستار بچهٔ برقی مقاومت کنید. به جایش، خودتان هم کنارش بنشینید و با او تماشا کنید، با فرزندتان درمورد ایدههایی که در سریال یا فیلم میبیند صحبت کنید و بفهمید که چه چیزهایی از همه برایش جالبتر است.
چگونه با تخیل یک کودک سه تا چهار ساله زندگی کنید
پیشنهادهای زیر میتواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با تخیل یک کودک سه تا چهار ساله زندگی کنید:
محدودیتهای منعطفی تعیین کنید: تعریف قوانین و اجرای آنها، مثلاً ممنوعیت ضربه زدن به دیگران با شمشیر اسباببازی به خاطر همه حیاتی است. اما اگر میتوانید، بگذارید فرزندتان مدت کوتاهی با آثار و بقایای خیالات ناممکن خود زندگی کند. این که میز ناهارخوری برای شام در دسترس نیست چون در حال حاضر نقش یک کلبهٔ اسکیمویی را برای کودکتان بازی میکند، بهانهٔ خیلی خوبی برای اردو زدن و شام خوردن روی زمین اتاق نشیمن است.
دوست خیالیاش را بپذیرید: کارشناسان معتقدند که داشتن یک دوست خیالی نشاندهندهٔ بچهای خلاق و اجتماعی است که راهی برای مدیریت ترسها یا نگرانیهای خود پیدا کرده است. برخی مطالعات نشان میدهد که تقریباً نیمی از بچهها در دورهای از کودکی خود یک دوست خیالی دارند. با این حال، اگر فرزندتان کارهایی را که خودش انجام داده، به گردن دوست خیالیاش میاندازد، زمان آن است که واقعیت به او یادآوری شود. نیازی نیست که او را به دروغگویی متهم کنید اما آن خطا را مطرح کنید. از فرزندتان و رفیق خیالیاش بخواهید که اوضاع را درست کنند. چیزهایی را که ریخته است جمع کند، عذرخواهی کند یا هر چیز دیگری که لازم است و روشن کنید که این رفتار غیرقابل قبول بود.
ریخت و پاشها را تحت کنترل نگه دارید: اگر فضای کافی دارید، فکر خوبی است که اتاقی یا بخشی از اتاقی را به عنوان منطقهٔ بازی تعیین کنید؛ جایی که فرزندتان آزادانه و بدون نگرانی در مورد بینظمی میتواند بازیهایش را در آن خلق کند. پیراهنهای کهنهای که روی یقه هم دکمه دارند وقتی آستینهایشان بریده شود و پشت و رو پوشیده شوند میتوانند لباس کاری عالی باشند، ورقههای پلاستیکی در محل کار با خاک رس میتوانند از فرش محافظت کنند و ورقههای بزرگ کاغذ و روزنامه روی میز کار میتواند آن را از رنگ یا چسب در امان نگه دارند.
از بدلباسی فرزندتان لذت ببرید: وقتی فرزندتان میخواهد لباس فضانوردیاش را برای سومین روز متوالی در پیشدبستانی بپوشد، نه گفتن میتواند وسوسهانگیز باشد. بزرگسالان معمولاً خط مشخصی بین رفتارهای حوزهٔ عمومی و رفتارهای حوزهٔ خصوصی میکشند، مثلاً شلوار گرمکن کهنه و دمپایی خرگوشی در داخل خانه ایرادی ندارند، اما در رستوران ایراد دارند و دشوار است که درک کنیم بچهها این گونه فکر نمیکنند. اما اگر میبینید دارید با فرزندتان درگیر میشوید، به یاد داشته باشید که کودک شما هنوز این مرزها را تشخیص نمیدهد و سعی کنید از آن بگذرید. در درازمدت، پوشیدن لباسهای به چشم ما غیرعادی چیزی نیست که نگرانش باشید.